آیا از رئیستان باهوش ترید؟
تابحال برایتان پیش آمده است که احساس کنید در انجام کارها و مدیریت شرایط، عملکرد بهتری از مدیرتان دارید؟ فکر میکنید یک مدیر باهوش چه خصوصیات و ویژگیهایی باید داشته باشد؟ آیا میزان هوش و ذکاوت مدیر را میتوان از طریق عملکرد کاری او تشخیص داد یا اینکه عنان کارمندان را در اختیار دارد؟ اگر فکر میکنید باهوشتر از مدیرتان هستید، این مقاله برای شماست.
تصور باهوشتر از مدیر بودن، فارغ از دلایلی که دارد، میتواند بر نحوه کار و عملکرد شما و همچنین میزان رضایتی که از شغل خود دارید تاثیر بگذارد. به همین دلیل، در این مقاله به تعریف هوش و تاثیر آن بر عملکرد مدیریتی، و بررسی نکاتی پرداختیم که در صورت باهوشتر بودن از مدیرتان میتوانند به شما کمک کنند.
تعریف هوش و انواع آن
قبل از اینکه به ویژگیهای یک مدیر باهوش (intelligent manager) بپردازیم، بهتر است ابتدا با مفهوم هوش و انواع آن آشنا شویم. هوش یکی از مفاهیم پیچیده و چندبعدی در روانشناسی است که تعریف دقیق و یکسانی برای آن وجود ندارد. اما به طور کلی، هوش را میتوان به عنوان توانایی ذهنی برای یادگیری از تجارب، سازگاری با شرایط جدید، درک و کار با مفاهیم انتزاعی، و استفاده از دانش برای تغییر محیط تعریف کرد.
هوش یک صفت یکپارچه و همگن نیست، بلکه شامل چندین زیرمجموعه و جنبه است که ممکن است به صورت مستقل یا باهم عمل کنند. نظریات مختلفی درباره انواع هوش وجود دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
نظریه هوش عمومی (عامل G): بر اساس این نظریه، هوش یک عامل عمومی است که در تمام فعالیتهای ذهنی دخالت دارد. این عامل با استفاده از تستهای هوش قابل سنجش است و با پارامتر IQ نشان داده میشود.
نظریه هوشهای چندگانه گاردنر: بر اساس این نظریه، هوش شامل حداقل هشت نوع مستقل است که عبارتند از: هوش فضایی-تصویری، هوش زبانی-کلامی، هوش منطقی-ریاضی، هوش جسمی-حرکتی، هوش موسیقیایی، هوش برونفردی، هوش درونفردی، و هوش طبیعتگرا.
نظریه هوشهای چهارگانه: بر اساس این نظریه، هوش شامل چهار نوع است که عبارتند از:
- ضریب هوشی (IQ): این نوع هوش به توانایی حل مسائل منطقی، استدلال، تحلیل، و یادگیری مربوط است. این هوش با استفاده از تستهای استاندارد هوش قابل اندازهگیری است و بیشتر با عملکرد تحصیلی و شغلی در ارتباط است.
- هوش هیجانی (EQ): این نوع هوش به توانایی درک، کنترل، و بیان احساسات خود و دیگران مربوط است. این هوش با استفاده از تستهای استاندارد قابل اندازهگیری است و بیشتر با روابط بینفردی و رضایت زندگی مرتبط است.
- هوش معنوی (SQ): هوش معنوی یا SQ نوعی از هوش است که به ظرفیت فرد برای درک بعد غیرمادی انسان و درک مسائل مفهومی و عرفانی مرتبط است.
- هوش انطباقی (AQ): این نوع هوش به توانایی مقابله با چالشها، شکستها، و فشارهای زندگی مربوط است. این هوش با استفاده از تستهای شخصیت شناسی قابل اندازهگیری است و با رشد فردی و حل مسئله در ارتباط است.
رابطه بین هوش و موفقیت شغلی و رهبری
هوش یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد و موفقیت شغلی است. تحقیقات نشان دادهاند که هوش با توانایی حل مسائل، یادگیری، خلاقیت، و تصمیمگیری ارتباط مستقیمی دارد. افراد با هوش بالا، معمولا توانایی بیشتری در انجام وظایف پیچیده و چالشبرانگیز دارند و بهتر میتوانند با تغییرات و فرصتهای جدید سازگار شوند.
هوش همچنین یک عامل کلیدی در رهبری است. رهبران و مدیران باهوش، دارای بینش، استراتژی، اعتماد به نفس، و اثربخشی بالاتری هستند. همچنین، آنها در درک و مدیریت احساسات خود و دیگران کنترل بیشتری داشته و روابط سالمتری با همکاران و کارکنان خود دارند.
البته، هوش تنها عامل مؤثر بر موفقیت شغلی و رهبری نیست، بلکه عوامل دیگری نیز نقش دارند. مثلاً، شخصیت، ارزشها، انگیزه، تعهد، تجربه، مهارتها، و فرصتها همچنین میتوانند بر عملکرد و موفقیت شغلی و رهبری تأثیرگذار باشند.
بنابراین، هوش یک شرط لازم اما ناکافی برای موفقیت شغلی و رهبری است و مدیر باهوش میتواند فردی باشد که علاوه بر هوش عمومی، دارای تجربه، مهارت، انگیزه کافی و… است. هوش به تنهایی نمیتواند عامل تعیین کنندهای در عملکرد کارمندان و مدیران بوده و افراد باهوش باید همچنین دارای صفات و مهارتهای دیگری باشند که به آنها کمک کند تا به بهترین شکل از تواناییهای خود استفاده نموده و با محیط شغلی خود هماهنگ شوند.
مطلب مرتبط: آیا مهندسان مدیران بهتری هستند؟
چگونه بفهمیم که از رئیس خود باهوشتر هستیم؟
شاید برای شما سوال باشد که آیا واقعا از رئیس خود باهوشتر هستید یا نه. این سوال ممکن است به دلایل مختلفی در ذهن شما پیش بیاید. اما چگونه میتوانید به این سوال پاسخ دهید؟ آیا میتوانید از تستهای هوش استفاده کنید؟ آیا میتوانید از علائم و نشانههای رفتاری و عملکردی استفاده نموده یا از نظرات و بازخوردهای دیگران بهره بگیرید؟
پاسخ به این سوال به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه، هوش چندبعدی و چندجانبه است و شامل ابعاد و جنبههای مختلفی است. پس شما نمیتوانید فقط با یک عامل به این نتیجه برسید که یک مدیر باهوش دارید یا خیر. باید در نظر داشته باشید که هر نوع هوش در شرایط و وظایف مختلف، اهمیت و کاربرد متفاوتی دارد.
دوم اینکه، هوش تنها عامل مؤثر بر عملکرد و موفقیت شغلی و رهبری نیست، بلکه عوامل دیگری مانند شخصیت، ارزشها، انگیزه، تعهد و… که پیشتر به آنها اشاره شد نیز میتوانند بر عملکرد و موفقیت شغلی و رهبری تأثیرگذار باشند.
سوم اینکه، هوش یک صفت ثابت و غیرقابل تغییر نیست، بلکه یک صفت پویا و قابل توسعه است. پس شما نمیتوانید فقط بر اساس هوش فعلی، خود و رئیس خود را قضاوت کنید. شما باید در نظر داشته باشید که هوش شما و مدیرتان ممکن است با گذشت زمان و با تجربههای مختلف تغییر کند.
بنابراین، پاسخ به این سوال که آیا از رئیس خود باهوشتر هستید یا نه، چندان ساده نیست. در نهایت، مهم نیست که آیا از رئیس خود باهوشتر هستید یا نه. مهم این است که چگونه از هوش خود و مدیرتان به نفع شرکت و تیم استفاده کنید، چگونه همکاری موثری با مدیرتان داشته و از او بیاموزید و چگونه در حرفه خود رشد کنید.
مطلب مرتبط: راهنمای جامع استخدام؛ چگونه دنبال کار بگردیم؟
اگر از مدیرتان باهوشتر هستید…
اما اگر مدیر شما در کار خود خوب نباشد چه؟ اگر شما واقعا شایستگی یا مهارت بیشتری داشته باشید چه؟ در چنین شرایطی، چگونه میتوانید بدون اینکه رئیس خود را بد جلوه دهید آنچه را که نیاز دارید به دست بیاورید؟ در ادامه، چند نکته مهم برای مدیریت چنین شرایطی آورده شده است.
با خودتان روراست باشید
قبل از قضاوت درباره اینکه یک مدیر باهوش دارید یا خیر، به آنچه واقعا در حال رخ دادن است نگاه کنید. از خود بپرسید که آیا واقعا از مدیر خود باهوشتر هستید یا اینکه ممکن است در برخی زمینهها صلاحیت بیشتری داشته باشید، اما در برخی دیگر نه. در مورد مهارتهایی که دارید با خودتان صادق باشید. باهوشتر بودن از رئیستان به این معنا نیست که مؤثرتر خواهید بود. از این گذشته، برای اینکه در کار خود خوب باشید، فقط به هوش نیاز ندارید. شما علاوه بر هوش به تجربه، روابط قوی و هوش هیجانی نیاز دارید.
درباره این موضوع با دیگران صحبت نکنید
اگر واقعا به این نتیجه رسیدید که باهوشتر یا واجد شرایطتر از مدیر خود هستید، بهتر است این موضوع را با دیگران مطرح نکنید. اگر تصمیم بگیرید مستقیما وارد درگیری شده و ثابت کنید که شما صلاحیت بیشتری برای مدیریت دارید، شغل خود را به خطر میاندازید، زیرا معمولا مدیران برنده میشوند.
ممکن است بخواهید در اینباره با همکاران مورد اعتمادتان صحبت کنید، اما مراقب باشید. اگر رئیستان احساس کند که از او انتقاد یا بدگویی میکنید، ممکن است منجر به اخراج شما از کار شود. همچنین، مهم است که فارغ از اینکه یک مدیر باهوش دارید یا خیر، درباره او محترمانه صحبت کنید.
مطلب مرتبط: از مدیران خوب و بد چه چیزهایی میتوان یاد گرفت؟
روی انجام درست کارها تمرکز کنید
درگیر این فکرها نباشید که چه کسی شایستگی بیشتری برای جایگاه مدیریتی دارد. بهتر است روی مسئولیتهای خود تمرکز کنید و سعی کنید کارهایتان را به نحو احسن انجام بدهید. اهداف بزرگتر و کلیتر را در نظر داشته و برای رسیدن به این اهداف شخصی و شغلی، تمام تلاشتان را بکنید.
به رئیس خود کمک کنید
اگر رئیس شما موفق باشد، احتمال موفقیت شما نیز بیشتر است. خودتان را مکمل مدیر خود ببینید و راهی برای جبران ضعفهای او پیدا کنید. به طور مثال، اگر او نکات فنی محصول را درک نمیکند، به او پیشنهاد دهید که برای توضیح این بخش در جلسات از شما کمک بگیرد و یا او را در این زمینه راهنمایی کنید.
روی اشتباهات سرپوش نگذارید
تفاوت زیادی بین احترام گذاشتن به مدیر و نادیده گرفتن اشتباهات او وجود دارد. اگر رئیس شما الگوی رفتاری یا عملکردی نامناسبی دارد، سرپوش گذاشتن بر این موارد به ضرر شما و شرکت خواهد بود. آنچه را که رئیستان از شما میخواهد انجام دهید، اما اگر از کار شما برای پوشاندن کمبودهای مدیریتی استفاده میشود، لازم است با بخش منابع انسانی صحبت کنید.
جنبههای مثبت مدیر خود را در نظر بگیرید
معمولا دیدن جنبههای بد و ضعیف یک مدیر آسان است، اما حتی بدترین مدیران نیز ویژگیهای مثبتی دارند. شاید یک مدیر باهوش نداشته باشید، اما مدیرتان فردی باشد که برای احساسات و شرایط زندگی شخصی کارمندان خود اهمیت قائل است. اگر نمیتوانید جنبه مثبتی در مدیر خود پیدا کنید، بهتر است به پیدا کردن کار و استخدام در یک شرکت جدید فکر کنید. کار کردن کنار کسی که برای او احترام قائل نبوده و نمیتوانید او را تحسین کنید، میتواند رضایت شغلی و انگیزه را در شما کاهش بدهد.
از دیگران یاد بگیرید
اگر رئیستان الگوی حرفهای و منتور خوبی برایتان نیست، شبکه حرفهای خود را گسترش دهید. با افراد موفق در حوزه کاریتان در ارتباط بوده و برای انجام پروژههایی داوطلب شوید که به شما امکان میدهند با سایر افراد ارشد شرکت تعامل داشته باشید.
جمعبندی
مهم است که رئیس شما فردی باشد که میتوانید به او احترام گذاشته و از او یاد بگیرید. اما اگر مدیر شما در کار خود خوب نباشد چه؟ اگر شما شایستگی و مهارت بیشتری داشته و یا باهوشترین فرد شرکت باشید چه؟ در این مقاله به تعریف مفهوم و انواع هوش، نحوه شناخت یک مدیر باهوش، تاثیر هوش بر موفقیت و رهبری پرداختیم. همچنین در ادامه نکاتی را ارائه کردیم که میتوانند در صورت باهوشتر بودن از مدیرتان به شما کمک کنند تا رضایت شغلی بیشتری داشته باشید.
مهمترین نکاتی که باید در نظر داشته باشید این است که به رئیس خود کمک کنید تا کارش را بهتر انجام دهد و خودتان را مکمل او ببینید، به ویژگیهای مثبت و جنبههای مورد احترام او فکر کنید، و در نهایت، به دنبال مربیان دیگری باشید تا به شما در یادگیری و رشد حرفهای کمک کنند.